- ب ب +

ادبیات‌شناسی، دانش آکادمیک

یک رشتۀ دانشگاهی[1] ‏ (یا یک زمینۀ مطالعاتی) نظامی از یک دانش معین است که در سطوح عالی، ‏موضوع آموزش و پژوهش واقع شود. هر رشته (نظام) علمی آمیزه‌ای است از دانش ویژه، افراد، گروه‌ها، ‏سازمانها، طرحها، چالشها، مطالعات، زمینه‌های تحقیق و پژوهش، که سخت با یک موضوع علمی و یک ‏سازمان دانشگاهی در هم پیوسته است. یک نظام علمی دانشگاهی دست کم پنج رکنِ بنیادین دارد: ‏موضوع، روش‌، نظام نظری، زبان ویژه، تشکیلات سازمانی. ‏
 
‏1) موضوع: هر دانشی، یک موضوع ویژه دارد؛ یعنی چیزی را موضوع دانستن و پژوهیدن قرار می‌دهد. ‏در هر رشتۀ دانشگاهی یک پیکرۀ متراکم از دانش تخصصی وجود دارد که موضوع آموزش و پژوهش ‏قرار می‌گیرد. این پیکره، مخصوص همان رشته است و با دیگر رشته‌ها مشترک نیست. یک رشتۀ ‏دانشگاهی باید به روشنی بداند که موضوع دانشش چیست؟ هدف از آموزش و پژوهش آن دانش ‏چیست؟ در آن صورت است که قادر خواهد بود کارویژۀ علمی و مأموریت اجتماعی خود را توضیح ‏دهد. مشهور است که آن شاخۀ دانش که نتواند موضوع خود را تعیین کند یا قادر به توضیح موضوع خود ‏نباشد در دانش بودن آن باید تردید کرد.‏
 
‏2) روش: روش یک برنامه و طرح نظام‌مند است برای حرکت از یک نقطه و رسیدن به یک هدف. به ‏بیان دیگر روش عبارت است از راهِ حلِ مسأله. روش‌شناسی هر علمی جزو مقدمات آن علم است و باید ‏در مقدمۀ آن علم تبیین ‌شود. در هر رشتۀ علمی، کار تخصصی معمولاً با روش و ابزارهای مشخصی انجام ‏می‌گیرد. یک رشتۀ علمی برای خود روش اندیشیدن، نحوۀ گردآوری اطلاعات، شیوۀ و ابزار حل مسأله ‏و روش پیشگیری از خطا را مشخص می‌کند. هر رشتۀ دانشگاهی، روش تحقیق خاصی منطبق با ‏ضرورتهای پژوهشی خاص خود را پرورانده است که گاه بسیار سخته و سنجیده است.‏
 
‏3) سامانۀ نظری: هر شاخۀ علمی دارای مبانی نظری و بینادهای تئوریک و معرفتی معین است که به مدد ‏آن می‌تواند انباشتۀ دانش تخصصی خود را به طور موثر سازماندهی کند. این مبانی نظری چشم‌انداز، ‏قلمرو، اهداف و فلسفۀ وجودی رشته را تعریف می‌کند. ‏
 
‏4) زبان ویژه: هر رشتۀ دانشگاهی از اصطلاحات خاص یا یک زبان فنی خاص استفاده می‌کند تا ‏موضوع پژوهش خود را نظام ببخشد. یک گفتمان دانشگاهی، نظام نشانه‌ای ویژهای از زبان را در قالب ‏اصطلاحات تخصصی می‌سازد و با آن فعالیتهای معین یا مأموریتهای مشخصی مانند آموزش دانشجو، ‏شگردهای آموزش و یادگیری، بذرپاشی برای رویش فکر، نشر و گسترش اندیشه و خلق دانش را ‏سازمان دهی می‌کند. ‏
 
‏5) تشکیلات سازمانی: یک رشتۀ دانشگاهی دارای مظاهر سازمانی معین است که در قالب برنامۀ درسی، ‏گروه‌های آموزشی، انجمنهای تخصصی، مجلات تخصصی نمودار می‌شود. از خلال این ‏سازمان‌یافتگی است که رشته قادر است با تمهید ابزارهای آموزشی ویژه، حیات خود را در میان نسلهای ‏بعدی تداوم بخشد.‏ ‏[2]
 
همۀ این مشخصات با هم یک رشتۀ دانشگاهی (دانش‌) را می‌سازند تا در حیطۀ دانش خود کارهای ‏تخصصی معینی را انجام‏ دهد و در این کارهای خاص، مقاصد روشنی را در مواجهه با موضوع خود دنبال ‏کند. مسئولیت، اهداف، و نقش اجتماعی و کارآمدی یک نظام دانش، کارویژه یا تخصص آن نظام را ‏روشن می‌سازد. ممکن است یک رشتۀ علمی همۀ ارکان پنجگانه را نداشته باشد. مثلا در رشتۀ ادبیات ‏‏(انگلیسی یا فارسی) یک پارادایم نظری یا روش واحد و یکپارچه‌ساز امکان‌پذیر نیست؛ یا موضوع ‏پژوهش ادبی ثابت و تعریف‌پذیر نیست. چنان که در همین جستار تنوع روشها و فرایندهای پژوهش را ‏خواهید دید. اما به هر حال نمی توان گفت که رشتۀ ادبیات یک نظام علمی دانشگاهی نیست.‏
 
رشتۀ ادبیات نیز چونان هر نظام دانشگاهی دیگری می‌تواند برخی از ارکان پنجگانۀ خود (موضوع، روش، ‏نظام نظری، زبان ویژه و تشکیلات سازمانی) را تعریف و تبیین نماید. روشن است که موضوع این دانش، ‏‏«ادبیات» و در ایران بطور ویژه «ادبیات فارسی» است.‏ ‏ این رشته مانند دیگر گفتمانهای دانشگاهی، موضوعِ ‏مشخص، دانش ویژه و روشهای معین برای شناخت موضوع خود دارد. آموزش و پژوهش در این رشته ‏نیز دارای اهداف معین، زبان ویژه است و دانش انباشته در آن نیز اعتبار و روایی مشخصی دارد. پس رشتۀ ‏ادبیات فارسی هم مثل دیگر نظامهای دانشگاهی می‌تواند موضوع خود را توضیح دهد و هم کارویژۀ خود ‏و هدف آموزش و پژوهش در بارۀ موضوعش را بیان نماید.
 
این رشتۀ دانشگاهی هم مأموریت علمی ‏ویژه‌ای دارد و هم چشم‌انداز فرهنگی و اجتماعی خاصی. اگر چه حد و مرز دانش تخصصی در این ‏رشته، گسترده و همپوش با دیگر دانشهایی مانند زبانشناسی و تاریخ است اما قلمرو علم الادب یا «علوم ‏ادبی» بطور سنتی شناخته بوده است. در یک قرن اخیر بر بنیاد قلمرو نسبتاً مشخصِ علم الادب، دو فعالیت ‏اصلی دانشگاهی در موضوع ادبیات یعنی آموزش و پژوهش با جدیت انجام گرفته است. اما با وجود اینها، ‏گفتمان ادبیات‌شناسی در دانشگاه در برابر پرسشهای جدی از سوی جامعه‌شناسی معرفت و روش‌شناسی ‏علم قرار دارد.
 
ما دست اندرکاران ادبیات‌شناسی باید به این پرسشها بپردازیم و موقعیت خود و دانشمان را بر اساس این ‏پرسشها بسنجیم و تبیین کنیم. از دیرباز نهادهای آموزشی و علمی دست اندرکار ادبیات، ماموریت خود را ‏در آموزش ادبیات و شناخت آن (کنشهای سوم و چهارم) منحصر ساخته‌اند. بنا بر این کار ادبی در دانشگاه ‏محدود شده است به آموزش یا پژوهش.‏[3]
----------------------------------------------------------------------------
 ‎1.‎‏ ‏academic discipline 
 
2. Krishnan, Armin. (2009). What are Academic Disciplines? University of Southampton. National ‎Centre for Research Methods. P. 12.‎
 
‏ 3. برای راه‌اندازی یک رشتۀ جدید علمی معمولاً نخست یک کرسی استادی تأسیس می‌کنند که اختصاصاً به آن موضوع جدید می‌پردازد. ‏صاحب این کرسی کسی است که در موضوع جدید دارای مرجعیت علمی است. در اثر گسترش موضوع و انباشت دانش و ازدیاد ‏پژوهشگران و دانشجویان به تدریج برنامۀ درسی شکل می‌گیرد و رشته دارای تشکیلات سازمانی می‌شود .‏