- ب ب +

سرگرای (دربارهٔ بیتی از شاهنامه)

 در داستان رستم و اسفندیار، آن جا که رستم با پرده‌سرای سخن می‌گوید، بیتی است حاوی کلمهٔ سرگرای که آقای دکتر خالقی در واژه‌نامهٔ چاپ جدید (سخن) آن را به "سرکش و متمرد" معنی کرده‌اند و آقای دکتر رواقی در فرهنگ شاهنامه به "کشنده و هلاک‌کننده". ابیات داستان چنین است (از چاپ دکتر خالقی، دفتر پنجم، ص ۳۶۶، با قدری تغییر در شیوهٔ املا و فواصل کلمات):
 
به کریاس گفت ای سرای امید
خنک روز کاندر تو بد جمّ شید
همایون بدی گاه کاوس کی
همان روز کیخسرو نیک‌پی
در فرّهی بر تو اکنون ببست
که بر تخت تو ناسزا برنشست
شنید این سخنها یل اسفندیار
پیاده بیامد بر نامدار
به رستم چنین گفت کای سرگرای
چرا تیز گشتی به پرده‌سرای؟ ...
 
سرگرای در باقی موارد استعمال آن در شاهنامه، تا آن جا که به نظر راقم رسیده، صفت نیزه و گرز است. ما در جایی به اشاره و احتمال از اصل آن چیزی گفته‌ایم (در "منشأ کهن بعضی عبارات و ترکیبات فارسی دری") و در جای دیگر به تفصیل بیشتر از آن سخن خواهد رفت. آقای دکتر رواقی معنای "کشنده" را صفت گرز و نیزه و رستم آورده‌اند و به عبارت دیگر آنها را از هم جدا نکرده‌اند. آقای دکتر خالقی صفت رستم را معنای جدا شمرده‌اند و سرگرای در مورد نیزه و گرز را معنی نکرده‌اند. اما اگر سرگرای در شاهنامه صفت بشر نباشد، که ظاهراً نیست، آن گاه سرگرای در بیت بالا احتمالاً تصحیف لغتی دیگر است. در واقع، این ضبط ضبط واحد نسخهٔ لندن است و طبیعی است که در چاپ مسکو همین کلمه در متن آمده باشد. باقی نسخه‌های اصلی و فرعی دکتر خالقی در این موضع پاک‌رای و نیک‌رای داشته‌اند و بررسی دقیق نسخه‌ها احتمالاً به ما خواهد گفت که گاهی دو جزء آنها چسبیده به هم نوشته شده بوده است و همین باعث تصحیف کلمهٔ اصلی (اگر بتوان از ضبط اکثر نسخ داوری کرد، پاک‌رای) به سرگرایِ لندن شده بوده. این حدس ماست تا بررسی نسخه‌ها چه بگوید.