چندین مدرک در مذهب ابنسینا
واقفید که در مذهب ابنسینا بسی خلاف افتاده و گمانهزنیها صورت گرفته، از اسماعیلی تا زیدیه و شیعه به نوعی در صدد برآمدهاند که در مورد شیخالرئیس دست به نوعی«از آنِ خودسازیِ»مذهبی بزنند گویی خوشایندشان نبوده کان بزرگ از حلقهی مذهب ایشان برون اوفتد؛ مثلا به جملاتی از معراجنامهی وی در مدح علیبنابیطالب آویختهاند که باید گفت:این نوع استدلال سخت خام است چرا که ابنسینا در مورد خلفای سهگانه نیز از تعابیر مدحی معروف نزد اهل سنت استفاده کرده و در رسالهی لسانالعرب از ابوبکر با عنوان صدیق،از عمر با لقب فاروق و از عثمان با لقب ذوالنورین و با احترام تمام یاد کرده؛حتا در کتاب الهیات شفا در بحث تقدم اشرف،در چندین موضع دست کم در سه مورد به تقدم ابوبکر بر عمر مثال زده؛
باز در مقداری که از رسالهی لسانالعرب او به جای مانده در تعریف شیعه میگوید:«و آنانی که بیش از حد اعتدال به جانب علی پسر ابیطالب گرایش یافتند خود را شیعه نام کردند»؛چنین تعبیری نشان از آن دارد که خود را از جملهی ایشان نمیبیند.
اما مذهب واقعی ابنسینا بر اساس آثار خود او چیست؟
به قطع میتوانیم بگوییم که وی اسماعیلی نیست چون در زندگینامهی خودنوشتی که به قطع به قلم خود اوست بدان تصریح کرده است و عجبا که عطاءالملک جوینی آن را ندیده و در اینباره به اشتباه غلطیده است.
همچنین از مقدمهی منطقالمشرقیین وی در نقدی که به محدثان حنبلی دارد نشان میدهد که شیخ نمیتواند از حنابله باشد و اینگونه بر محدثان آن مذهب بتازد؛
اما غالب مدارک تأیید میکند که شیخ بر مذهب حنفی است،از مهمترین دلایل اینکه در ارجوزهای که در منطق سروده در قولی فقهی که از ابوحنیفه نقل میکند تعبیر«امامنا» برای وی به کار برده است، و گفته«جواز أن ننوی»یعنی با صیغه متکلم خود را در زمرهی حنفیان به حساب آورده است.
ابنابیالحدید و ابن بادیشاه که هر دو از شارحان آن ارجوزهاند آن چند بیت را از مهمترین شواهد حنفی بودن ابنسینا دانستهاند.
دیمیتری گوتاس محقق آمریکایی مطالعات عربی و اسلامی دانشگاه ییل نیز حنفی بودن ابنسینا را ترجیح داده و افزوده که از آنجا که اساتید او در فقه وحدیث در بخارا همگی حنفی بودهاند و ابنسینا هیچگاه بر تغییر مذهب خود تصریح نکرده همین نظر را تقویت میکند.
از جمله اینکه گوتاس شرابخواریِ ابنسینا را تنها با مذهب حنفی و محیط حنفی سازگار میبیند.
ابنسینا مالکی هم نمیتواند باشد چون در مناطقی که او میزیسته مذهب مالکی رواج نداشته، و از اینکه شافعیانی چون غزالی تا سرحد تکفیر او تاختهاند شافعی بودن وی نیز به اغلب احتمال منتفی است.








مسعود بابالحوائجی