لاینحل
در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند. شصت و هشتمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر زوج شهید ناهید محمدرحیمی و محمد حاجیسلطانی تقدیم شده است.
لاینحل
در ایام پساز جنگ، برخی نسخه مذاکره مستقیم و توافقی جامع با آمریکا را میپیچند و معتقدند برای برونرفت از وضعیت تهدید و فشارهای اقتصادی باید چنین مسیری را در پیش گرفت و این نسخه را به زبانهای مختلف بیان میکنند. موضوع این نوشتار بررسی نیت این افراد نیست.
قبل از پرداختن به ابعاد این نسخه و نقد آن، توجه به یک نکته ضروری است. اگرچه تجاوز اخیر به ایران را رژیم اسرائیل کلید زد اما در واقع این جنگ آمریکا با ایران بود. بدون چراغسبز، حمایت و همراهی آمریکا، این رژیم جرئت و توانایی حمله به ایران نداشت. به عبارت دیگر آمریکا با استفاده از باند جنایتکار حاکم بر سرزمینهای اشغالی به عنوان نیروی نیابتی خود در منطقه، این جنگ را آغاز کرده و پیش برد.
آنهایی که نسخه مذاکره مستقیم و توافق جامع با آمریکا را میپیچند به دلایل مختلف، از کنار حقیقت کلیدیِ فوق عبور میکنند و یا سعی دارند به نوعی نقش آمریکا در تجاوز اخیر را تخفیف دهند. در نظر داشتن این حقیقت، بخش مهمی از موضوع را روشن میکند.
رئیسجمهور آمریکا چند روز پس از آغاز جنگ چه گفت و از ایران چه خواست؟ تسلیم بیقیدوشرط! ایران یکتنه مقابل جبههای بزرگ، مظلوم اما مقتدر ایستاد و رویای آمریکا برای به زانو درآوردن ایرانیان نه تنها تعبیر نشد بلکه در انتهای جنگ، ایران به بزرگترین پایگاه هوایی آمریکا در منطقه نیز حملهای سنگین کرد تا نشان دهد از رویارویی مستقیم با آمریکای متجاوز نیز هراسی ندارد.
کمی بیش از دو ماه از توقف درگیری گذشته است و دولت آمریکا هرازگاهی همان یاوههای پیشین را با تکبر تکرار میکند. در چنین شرایطی، توصیه به مذاکره و توافق جامع با آمریکا، روکشی برای قالب کردن همان تسلیم بیقیدوشرط است.
اما چرا مسئله میان آمریکا و ایران حلشدنی نیست؟ پاسخِ ساده و کوتاه آن به مسئله استقلال برمیگردد. ایران میخواهد مستقل باشد و خودش در زمینههای مختلف سیاسی و اقتصادی و نظامی و بینالمللی تصمیم بگیرد اما این موضوع برای آمریکاییها قابل پذیرش نیست. چرا؟ چون هم با ذات استکبار در تعارض است و هم میتواند الگویی برای دیگران نیز باشد.
وضعیت سوریه امروز، عبرتی زنده و قابل تأمل است. رژیمی که هرنوع سواری را آشکاروپنهان به آمریکا و اسرائیل داده است. حاکم سوریه با ترامپ دیدار کرد و عکس یادگاری گرفت، نمایندگانش با آمریکاییها بارها مذاکره کردند و هرچه طرف مقابل میخواست تقدیمش کردند، حتی با اسراییلیها نیز دیدار و مذاکرات متعددی کردند و امتیازات ریزودرشتِ زیادی دادند اما ارتش متجاوز اسراییل روزبهروز به دمشق نزدیکتر میشود و هیچ نقطهای در سوریه از بمباران این رژیم در امان نیست. وضعیت سوریه اثبات عملی این مدعاست؛ هزینه سازش بسیار بیشتر از مقاومت است.