- ب ب +

اسمِ اعظمِ الاهی «نان» است

 حکایت:
سایلی پرسید از آن شوریده‌حال
گفت «اگر نامِ مِهینِ ذوالجلال،
 
می‌شناسی بازگوی ای مردِ نیک»
گفت: «نان است، این بِنَتوان گفت لیک»
 
مرد گفتش «احمقی و بی‌قرار
کِی بوَد نامِ مِهین نان، شرم دار!»
 
گفت «در قحطِ نِشابور، ای عجب
می‌گذشتم، گرْسِنِه، چل روز و شب
 
نه شنودم هیچ‌جا بانگِ  نماز
نه دری بر هیچ مسجد بود باز
 
من بدانستم که نان نامِ مهینْست
نقطهٔ جمعیّت و بنیادِ دینْست
 
 
عطّار، مصیبت‌نامه،
به مقدمه، تصحیح و تعلیقات
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
ابیات ۵۱۹۴–۵۱۸
 
پی‌نوشت:
نامِ مِهین: اسم اعظم الاهی که عقیده داشتند هرکس بر او وقوف داشته باشد، هر مقصود او برآورده می‌شود.
بِنَتوان گفت: نمی‌توان گفت
نامِ مِهینْست: نام مِهین است.
بیناد دینْست: بنیاد دین است.
قحطِ نِشابور: از اوایل قرن پنجم تا اواسط قرن ششم قحط‌ سال‌های متعدد در نیشابور گزارش شده است که معلوم نیست عطار به کدام یک اشارت دارد.