برخی آرا و نوآوریهای خاص فارابی در منطق
1. فارابی معتقد است که اصل منطق، برهان است و بقیۀ اجزا، فروع برهان هستند. او میگوید: معرفت 2 نوع است: تصور (مفهوم؛ تعریف) و تصدیق (استدلال). تصور، اساس منطق است. اما فارابی به منطق دوبخشی اشاره نکرد و بلکه مقدماتش را فراهم کرد تا بعداً ابن سینا منطق ۹ بخشی را ۲بخشی و به دو بخش تصورات و قضایا تقسیم کرد.
2. تمایزگذاری بین مفهوم "کلّی" در فلسفه و منطق؛ ارسطو مفهوم کلّی را دربرابر مثل افلاطون به کار برد؛
افلاطون (مثل)/ارسطو (کلیات)
فارابی و به تبع او ابن سینا معقولات اولیه (مقولات ارسطویی یا طبایع کلّی) و معقولات ثانویه (ثانویۀ منطقی و ثانویۀ فلسفی) را مطرح کردند.
3. نقد تعریف و حد؛ فارابی گفته نمیتوان به ماهیت اشیا دست یافت. فارابی حد را هم در تعریف و هم در قضایا (قیاس) آورده اما رسیدن به آن را سخت دانسته است. در اینجا یک تفکیک میان وجود و ماهیت مطرح میشود و فارابی پرسش از این دو را متفاوت دانسته است؛
تعریف یک شی= مقوم معنا و ماهیت آن است نه مقوم وجود آن. نوعی قالب فکری است، اما آنچه در متن واقع اصالت دارد، وجود است.
4. تقویت استقرا بوسیلۀ قیاس
انواع استقرا عبارتند از:
استقرای تام: تمام جزئیات یک چیز بررسی میشود تا حکم کلی صادر شود. بنابراین یقینآور است. استقرای ناقص: مبتنی بر برخی جزئیات است نه تمام جزئیات، لذا حکم کلی صادر نمیشود.
فارابی معتقد است در کنه استقرا یک استدلال قیاسی نهفته است ولی خود استقرا قادر به استنتاج قضایای کلّی نیست. با این حال، فارابی روی استقرای تام تمرکز کرده و معتقد است میتواند یقینآور باشد. مثلاً تعداد دانشجویان کلاس الف معیّن و مشخص است و میتوان روی آن استقرای تام کرد. بعدها ابن سینا این قیاس را قیاس مقسّم نامید.
5. تقویت تمثیل از طریق به کاربردن قیاس: فارابی معتقد است که اگر تمثیل را قیاسی کنیم، یقینآور خواهد بود. یعنی با فرض حداصغر، یک حکم کلی را کبری و قیاس تشکیل دهیم:
مثلاً اگر مویز مسکر باشد حرام است؛ هرچیز مسکر حرام است، مویز حرام است. دقت کنیم که گزارۀ اصغر مبتنی بر استقرا است.
6. موجهات در فارابی: فارابی معتقد است که بین قضایای سالبه و ممکنه نمیتواند تناقض باشد؛ مثلاً اگر بگوییم فردا باران میبارد و سپس بگوییم فردا باران نمیبارد این مستلزم تناقض نیست، زیرا این قضیه یک قضیۀ ممکنۀ استقبالی است و بنابراین مستلزم تناقض نیست (امکان هرگز مستلزم تناقض نیست). لذا در مورد این دو قضیه، اگر به جهت قضیه توجه کنیم، تناقض به وجود نمیآید. پس این دو قضیه را به صورت موجهه بیان میکنیم تا مستلزم تناقض نشود:
فردا ممکن است باران ببارد
فردا ممکن است باران نبارد
7. مغالطات: فارابی 18 مورد مغالطه در لفظ و 30 مورد مغالطه در معنا را شناسایی کرده است.
2. تمایزگذاری بین مفهوم "کلّی" در فلسفه و منطق؛ ارسطو مفهوم کلّی را دربرابر مثل افلاطون به کار برد؛
افلاطون (مثل)/ارسطو (کلیات)
فارابی و به تبع او ابن سینا معقولات اولیه (مقولات ارسطویی یا طبایع کلّی) و معقولات ثانویه (ثانویۀ منطقی و ثانویۀ فلسفی) را مطرح کردند.
3. نقد تعریف و حد؛ فارابی گفته نمیتوان به ماهیت اشیا دست یافت. فارابی حد را هم در تعریف و هم در قضایا (قیاس) آورده اما رسیدن به آن را سخت دانسته است. در اینجا یک تفکیک میان وجود و ماهیت مطرح میشود و فارابی پرسش از این دو را متفاوت دانسته است؛
تعریف یک شی= مقوم معنا و ماهیت آن است نه مقوم وجود آن. نوعی قالب فکری است، اما آنچه در متن واقع اصالت دارد، وجود است.
4. تقویت استقرا بوسیلۀ قیاس
انواع استقرا عبارتند از:
استقرای تام: تمام جزئیات یک چیز بررسی میشود تا حکم کلی صادر شود. بنابراین یقینآور است. استقرای ناقص: مبتنی بر برخی جزئیات است نه تمام جزئیات، لذا حکم کلی صادر نمیشود.
فارابی معتقد است در کنه استقرا یک استدلال قیاسی نهفته است ولی خود استقرا قادر به استنتاج قضایای کلّی نیست. با این حال، فارابی روی استقرای تام تمرکز کرده و معتقد است میتواند یقینآور باشد. مثلاً تعداد دانشجویان کلاس الف معیّن و مشخص است و میتوان روی آن استقرای تام کرد. بعدها ابن سینا این قیاس را قیاس مقسّم نامید.
5. تقویت تمثیل از طریق به کاربردن قیاس: فارابی معتقد است که اگر تمثیل را قیاسی کنیم، یقینآور خواهد بود. یعنی با فرض حداصغر، یک حکم کلی را کبری و قیاس تشکیل دهیم:
مثلاً اگر مویز مسکر باشد حرام است؛ هرچیز مسکر حرام است، مویز حرام است. دقت کنیم که گزارۀ اصغر مبتنی بر استقرا است.
6. موجهات در فارابی: فارابی معتقد است که بین قضایای سالبه و ممکنه نمیتواند تناقض باشد؛ مثلاً اگر بگوییم فردا باران میبارد و سپس بگوییم فردا باران نمیبارد این مستلزم تناقض نیست، زیرا این قضیه یک قضیۀ ممکنۀ استقبالی است و بنابراین مستلزم تناقض نیست (امکان هرگز مستلزم تناقض نیست). لذا در مورد این دو قضیه، اگر به جهت قضیه توجه کنیم، تناقض به وجود نمیآید. پس این دو قضیه را به صورت موجهه بیان میکنیم تا مستلزم تناقض نشود:
فردا ممکن است باران ببارد
فردا ممکن است باران نبارد
7. مغالطات: فارابی 18 مورد مغالطه در لفظ و 30 مورد مغالطه در معنا را شناسایی کرده است.