- ب ب +

صدر الشریعة الثانی؛ فیلسوف قرن هشتم هجری

 یکی از شخصیت های معقولات در جهان اسلام که آثارش در میان حنفی ها بسیار مورد توجه بوده و هست، عبیدالله بن مسعود بن تاج الشریعة، معروف به «صدر الشریعة الثانی» و «صدر الشریعة الأصغر» است.  
 
صدر الشریعة آثار بسیاری در زمینه هایی مانند فقه و اصول نوشته است که نسخه های خطی آنها هم اکنون در کتابخانه های کشورهایی مانند تاجیکستان، روسیه، ایران، عربستان سعودی، پاکستان، آلمان و هند موجود و نیازمند تصحیح هستند. با اینکه در معقولات آثار مختلفی دارد (مانند رساله ای که در رد این آموزه که وجود حقیقتی واحد و یگانه است نوشته است)، اما دو کتاب «تعدیل العلوم» و شرح مزجی آن معروف ترین و شناخته شده ترین آثار وی هستند که به علوم معقول عصر خود اختصاص یافته است.
 
با اینکه گزارش کتاب شناسانی مانند کاتب چلبی بیانگر دو قسم بودن این اثر است (منطق و کلام)، اما نسخه هایی خطی از این کتاب در تاجیکستان (مکتبة معهد الإستشراق، شماره ی ۶۴۷۰) و استانبول (مکتبة النور العثمانیة، شماره ی ۲۶۵۷) موجود است که قسم سومی نیز در علم هیئت دارد. با این حال قسم کلام از این کتاب مورد توجه بیشتر و گسترده تری بوده است و لذا نسخه هایی خطی از این کتاب داریم که فقط بخش کلام را دارند (مانند نسخه ی خطی کتابخانه دانشگاه کازان روسیه، شماره ی ۲۸۵). اخیرا این اثر بر اساس ده نسخه ی خطی تصحیح شده است که متأسفانه هنوز به این نسخه ی مصحح دسترسی پیدا نکرده ام.
 
بخش منطق آن متأثر از چارچوب منطق متأخرین (خونجی) است و به شمس الدین سمرقندی که از وی به «صاحب قسطاس» یاد می کند، انتقاداتی را ایراد کرده است و از ادبیات سمرقندی در قسطاس الأفکار (مانند اصطلاح معقول ثالث) متأثر است. در تقریر مشهور فلاسفه ی اسلامی از بحث صدق، برای پاسخ به چالش هایی که صدق در گزاره های شرطی خلاف واقع (Counterfactual)، معدومة الموضوع و یا حقیقیه به میان آورده است، صدق به مطابقت با «نفس الأمر» تعریف می شود. صدرالشریعة این تعریف را قبول نداشته و می گوید غیر از اعیان خارجیة و ذهن چیز ثالثی به نام «نفس الأمر» نداریم و صدق را خلافاً للمشهور بایستی به همان مطابقت با خارج تعریف کرد، و بدون اشاره به نام خواجه نصیر، تقریر خاصش از بحث نفس الأمر را مورد نقد قرار می دهد
 
بخش کلام از این اثر یک مقدمه و هفت تعدیل دارد. تعدیل نخست به مباحث فلسفی ای مانند وجود و ماهیت و علیت و تعدیل سوم و چهارم نیز به طبیعیات اختصاص داده شده است. شرح خود نویس صدرالشریعة روابط بینامتنیتی (intertextuality) قوی ای را با شروح فخررازی و خواجه نصیر بر اشارات دارد‌ و از متون افرادی مانند شمس الدین سمرقندی در کلام (الصحائف) نیز استفاده کرده است و از تجرید نیز نام آورده است. از سوی دیگر تفتازانی در آثار خود از جمله شرح مقاصد از این اثر استفاده برده است و می توان روابط بینامتنیتی میان آثار این دو را نیز مورد مطالعه قرار داد.
 
در بحث وجود ذهنی، نزاعی را میانی فلاسفه ی اسلامی داریم که آنها را به دو گروه مدافعین نظریه ی «شبح ماهیت» و مدافعین نظریه ی «وجود ذهنی صورت» تقسیم می کند (برای نمونه نظریه ی دوم را صدرا قبول دارد و در تقریر بحث اصالت وجود و برخی از ادله ی آن نیز حضور این انگاره قویاً حس می شود)؛ نظریه ی شبح را امروزه می توان نزدیک تر به نگاه غالب در فلسفه ی ذهن و علوم شناختی به «ذهن» دانست (یعنی شبح را معادل یا نوعی از representation در این علوم نوین دانست)، گرچه نگاه ها و رویکرد هایی مطابق با نظریه ی وجود ذهنی صورت را نیز می توان در این شاخه ها دنبال کرد.
صدرالشریعة در این اثر از نظریه ی شبح دفاع می کند. 
 
این اثر در میان علماء ترک و عثمانی شناخته شده بوده است و بر این جریان فلسفی در جهان اسلام به وضوح تأثیر داشته است. تا جایی که حقیر اطلاع دارم متأسفانه این اثر علی رغم اهمیت فلسفی و تاریخی اش، تاکنون مورد مطالعه ای جدی و کامل قرار نگرفته است (حداقل نه از سوی مستشرقین و نه از سوی ایرانیان) و می تواند موضوع خوبی برای پیگیری باشد.