مبانی نظری پژوهش ترکیبی - بخش اول
چیستی پژوهش ترکیبی
برای تبیین مفهوم پژوهش ترکیبی، ابتدا واژهشناسی آن مورد توجه قرار میگیرد. بررسی آثاری که از آغاز مطرح شدن ایده ترکیب روشهای کمّی و کیفی منتشر شده، نشان میدهد که اصطلاحات مختلفی برای توصیف این نوع پژوهش بهکار رفته است (بلیکی، ترجمه چاوشیان، 1387، ص 337). در مباحث اولیه، برای اشاره به ترکیب پژوهش کمّی و کیفی، واژه طرح چند روشی به کار رفته است. این اصطلاح در پژوهش چند خصیصهای- چند روشی کمبل و فیسک در سال 1959 استفاده شد. مدتی بعد، در حوزه ارزشیابی، اصطلاح رویکرد ترکیبی به کار رفت (کرسول، گودچایلد و ترنر، 1996، ص 114).
بررسی آثار دیگر نشان میدهد عبارتهای گوناگونی برای اشاره به این نوع پژوهش استفاده شده است. برخی از آنها عبارتند از: تلفیق رویکردهای کمّی و کیفی، ایجاد پیوند بین دادههای کمّی و کیفی، پژوهش تلفیقی و یا پژوهش بر مبنای الگوی ترکیبی (کرسول، گودچایلد و ترنر، 1996، ص 114). در حال حاضر، «پژوهش ترکیبی»، رایجترین اصطلاح برای توصیف این نهضت جدید در قلمرو پژوهش است (جانسون، آنیوگبوزی و ترنر، 2007، ص 118). در کتابها و مقالههایی که پیرامون این نوع پژوهش منتشر میشود، عبارت پژوهش ترکیبی کاربرد وسیعی یافته است. همان گونه که در مقدمه گفته شد، در میان حامیان پژوهش ترکیبی جهتگیریهای مختلفی در زمینة تبیین چیستی این پژوهش وجود دارد. در نتیجه، این سوال که پژوهش ترکیبی چیست، تنها یک پاسخ نخواهد داشت.
کرسول و تشکری از صاحبنظران مشهوری هستند که به طور مشترک، سردبیری مهمترین مجله در زمینه پژوهش ترکیبی را بر عهده دارند. آنها در سر مقالهای که سال 2007 برای یکی از شمارههای این مجله نوشتند، دیدگاههای مطرح پیرامون پژوهش ترکیبی را معرفی کردند. به نظر آنها، پیرامون پژوهش ترکیبی چهار دیدگاه روشی، روششناختی، پارادایمی و عملی وجود دارد (کرسول و تشکری، 2007، صص 308-303). در دیدگاه روشی، روی فرآیند و نتایج کاربرد روشها و دادههای کمّی و کیفی تأکید میشود. در این دیدگاه طرح پژوهش دست کم یک روش کمّی (که برای جمعآوری اعداد طراحی میشود) و یک روش کیفی (که به منظور جمعآوری واژهها و گزارهها طراحی میگردد) را شامل میشود. بر اساس دیدگاه روششناختی، پژوهش ترکیبی به عنوان یک روششناسی متمایز مورد توجه واقع میشود که در آن ابعاد مختلف فرآیند پژوهش، مانند دیدگاههای فلسفی، سؤالها، روشها و نتایج حاصل از پژوهش با یکدیگر ترکیب میشود.
در دیدگاه پارادایمی بر وجود یک دیدگاه غالب یا مجموعهای از دیدگاهها تمرکز میشود که مبنایی فلسفی را برای پژوهش ترکیبی فراهم میکند. در دیدگاه عملی، پژوهش ترکیبی در حکم ابزار یا مجموعه رویههایی است که مادامی که طرح پژوهش در حال اجراست، استفاده میشود. در این دیدگاه، پژوهشگر هر دو رویکرد کمّی و کیفی را در اجرای طرحهای پژوهش سنتی و مرسوم به کار میبرد. این طرحها میتواند حکایی، تجربی، فرا تحلیل، قومنگاری، پژوهش ضمن عمل و طرحهای دیگر باشد.
کرسول و تشکری (2007، ص 308) پس از ارائه این چهار دیدگاه، ابراز امیدواری کردهاند که در مسیر توسعه پژوهش ترکیبی، اهمیت دیدگاهها و گفتمانهای مختلف مورد توجه واقع شود. به گمان آنها، صاحبنظران مختلفی که پیرامون پژوهش ترکیبی قلم میزنند یا اینگونه پژوهشها را اجرا میکنند، تجارب مشابهی دارند و حمایت سرسختانه از یکی از این دیدگاهها به اختلافهایی که پیرامون پژوهش ترکیبی وجود دارد، دامن میزند. در نهایت، اظهار داشتهاند که این امکان وجود دارد که هر چه با گذشت زمان پژوهش ترکیبی به پیشرفت و بلوغ بیشتری میرسد، تمایز این دیدگاهها از یکدیگر کاهش یابد.
افرادی که در زمینة پژوهش ترکیبی فعالیت میکنند، کوشیدهاند تا تعریف روشنی از پژوهش ترکیبی ارائه دهند (لطفآبادی، 1386، ص 16؛ لطفآبادی و همکاران، 1386، ص 114؛ هاپگرف و لم هنل، 2006، ص 264؛ آنیوگبوزی و لیچ، 2006، ص 474؛ جانسون، آنیوگبوزی و ترنر، 2005، ص 19؛ گرین، 2005، ص 208). تعاریف ارائه شده به میزان زیادی تحت تأثیر دیدگاههایی است که پیرامون ماهیت پژوهش ترکیبی اتخاذ میشود. به نظر کرسول و پلانوکلارک (2007، ص 5) پژوهش ترکیبی طرحی است که دارای مفروضههای فلسفی و نیز روشهای پژوهش است. پژوهش ترکیبی به عنوان یک روششناسی بر مفروضههای فلسفی تأکید میکند که سمت و سوی گردآوری و تجزیه و تحلیل دادهها و نیز ترکیب رویکردهای کمّی و کیفی را در بسیاری از مراحل فرآیند پژوهش راهنمایی میکند.
پژوهش ترکیبی در مقام یک روش، بر گردآوری، تجزیه و تحلیل و ترکیب دو نوع داده کمّی و کیفی در یک پژوهش واحد یا مجموعهای از پژوهشها تأکید میکند. فرض اساسی این است که کاربست ترکیبی رویکردهای کمّی و کیفی در مقایسه با زمانی که هر یک از این رویکردها به تنهایی مورد استفاده قرار گیرد، فهم بهتری پیرامون سؤالهای پژوهش حاصل میکند (پلانو کلارک و همکاران، 2008، ص 364).
یکی از تلاشهایی که با هدف بررسی جامع تعریفهای ارائه شده پیرامون پژوهش ترکیبی انجام شده، نگارش مقالهای توسط جانسون، آنیوگبوزی و ترنر (2007، صص 133-112) است. این نویسندگان نوزده تعریف از پژوهش ترکیبی را که توسط صاحبنظران ارائه شده است، جمعآوری و با بررسی آنها به ارائه تعریف جامعی اقدام نمودهاند. از نظر آنها، پژوهش ترکیبی تلفیقی نظری و عملی بر مبنای پژوهش کمّی و کیفی است. پژوهش ترکیبی سومین پارادایم روششناختی است. در پژوهش ترکیبی اهمیت پژوهش کمّی و کیفی به معنای سنتی و مرسوم آن به رسمیت شناخته میشود، اما همچنین امکان انتخاب پارادایم نیرومندی ارائه میشود که در بیشتر موارد، مفیدترین وکاملترین یافتهها را فراهم میکند. از نظر آنها، پژوهش ترکیبی یک پارادایم پژوهش است که دارای ویژگیهای زیر است:
● با یکی از گونههای فلسفه عملگرایی پیوند دارد.
● از منطق پژوهش ترکیبی پیروی میکند (شامل منطق اصل مبنایی و هر منطق مفید دیگر حاصل از پژوهش کمّی و کیفی که برای کسب یافتههای قابل دفاع و کاربرد، مفید باشد).
● بر دیدگاههای فلسفی، جمعآوری دادهها، تحلیل دادهها و فنون استنباط و نتیجهگیری پژوهش کمّی و کیفی مبتنی است که موارد مذکور بر مبنای منطق پژوهش ترکیبی و به منظور پاسخگویی به سؤال یا سؤالهای پژوهش با یکدیگر ترکیب میشوند.
● در این پژوهش نسبت به نیازها، منابع و واقعیتهای سیاسی- اجتماعی محلی و فرامحلی آگاهی و حساسیت وجود دارد (جانسون، آنیوگبوزی و ترنر، 2007، ص 129).
افزون بر این، پارادایم پژوهش ترکیبی رویکرد ممتازی برای ایجاد سؤالهای پژوهشی مهم ارائه میدهد و پاسخهای موجهی را برای این سؤالها تدارک میبیند. این نوع پژوهش باید زمانی استفاده شود که مشخص شود پژوهش ترکیبی در یک موقعیت احتمالاً نتایج و یافتههای پژوهشی برتری را در قبال سؤال یا سؤالهای پژوهش حاصل خواهد کرد. در این تعریف بر دیدگاه پارادایمی تأکید ویژهای شده است.
صاحبنظرانی که در این عرصه فعالیت میکنند، معتقدند که تعریف پژوهش ترکیبی همچنان در حال شکلگیری است و تنوع دیدگاهها در این زمینه طبیعی است. در منابعی که پیرامون پژوهش ترکیبی به نگارش درآمده، علاوه بر تبیین چیسـتی این پژوهش، الگوهای متعددی برای انجام پژوهش عرضه شده است. در هر یک از این الگوها نیز اصول متفاوتی بر شیوه ترکیب حاکم است. بنابراین، وجود تنوع، منحصر به تعریف پژوهش ترکیبی نیست و در الگوهای آن نیز به چشم میخورد.