مبانی نظری پژوهش ترکیبی - بخش سوم
دیدگاههای مخالف پژوهش ترکیبی
همانگونه که ذکر شد، بعضی از صاحبنظران با پژوهش ترکیبی مخالفند و بر مبنای دلایلی که در ادامه بیان خواهد شد، طراحی و اجرای این پژوهش را غیرممکن میدانند. دو گروه
مطرح در این زمینه حامیان پژوهش تکروشی[36] و موقعیتگرایان[37] هستند (آنیوگبوزی و لیچ، 2005، ص 376؛ پتر و گالیوان[38]، 2004، صص 4-3؛ راکو[39] و همکاران، 2003، صص 22-20؛ کرسول، گودچایلد و ترنر، 1996، ص 117). در ادامه، توضیحاتی پیرامون این دو دیدگاه ارائه میشود.
● حامیان پژوهش تکروشی:به اعتقاد طرفداران این دیدگاه، بین پژوهش کمّی و کیفی از نظر مفروضات هستیشناسی، معرفت شناسی و ارزششناسی تفاوت وجود دارد. لذا، نباید روشهای کمّی و کیفی را با یکدیگر ترکیب کرد. این گروه از پژوهشهایی حمایت میکنند که صرفاً با یکی از روشهای کمّی یا کیفی انجام شود (آنیوگبوزی و لیچ، 2005، ص 376). در این دیدگاه، دو گروه فکری وجود دارد. اولین گروه، حامیان پژوهش کمّی محض[40] هستند. به نظر آنان، پدیدههای اجتماعی باید همان گونه که دانشمندان علوم طبیعی با پدیدهها برخورد میکنند، بررسی شوند. علاوه بر این، مشاهدهگر از موضوع مورد مشاهده جداست و پژوهش در عرصة علوم اجتماعی و رفتاری باید عینی باشد. بر این اساس، پژوهشگر باید از سوگیری به دور باشد، به لحاظ عاطفی بیطرفی خود را حفظ نماید و فقط فرضیههای از قبل تعیین شده را آزمون کند. همچنین، پژوهشگر باید در بیان نتایج بیطرف باشد. تحقق این امر، مستلزم به کارگیری سبک نگارش فارغ از گرایشهای شخصی و استفاده از طرز بیان علمی است که در آن توصیف عینی قواعد اجتماعی در مرکز توجه قرار میگیرد (جانسون و آنیوگبوزی، 2004، ص 14).
گروه دومی که در زمره این دیدگاه قرار میگیرند، حامیان پژوهش کیفی محض[41] هستند. این گروه، موضع پژوهشگران کمّی را مردود دانسته، به اولویت سازندهگرایی[42]، نسبیگرایی[43]،
انسانگرایی[44] و هرمنوتیک[45] اعتقاد دارند. از نظر این گروه، پژوهش وابسته به ارزشهاست و موضوع پژوهش و شخص پژوهشگر را نمیتوان از یکدیگر جدا کرد. لذا، گرایشها و نظرهای پژوهشگر بر پژوهش تاثیر میگذارد. پژوهشگر باید در ارایه گزارش از سبک نگارش بیطرفانه و انفعالی پرهیز کرده، به جای آن از روش توام با تفصیل و بیان جزئیات استفاده کند (جانسون و آنیوگبوزی، 2004، ص14).
دو گروهی که پیرامون آنها توضیح داده شد، پارادایمهای مورد پذیرش خود را برای انجام پژوهش مناسب دانسته، از ایده ناسازگاری[46] دفاع میکنند. منظور آنها این است که پارادایمهای زیربنای روشهای کمّی و کیفی با یکدیگر تفاوت دارد و نمیتوان آنها را با یکدیگر ترکیب کرد.
● موقعیتگرایان:این گروه به ارزشمندی هر دو روش کمّی و کیفی اذعان داشته، اما معتقدند که پژوهش باید تنها با یک روش واحد انجام شود. ویژگی که این گروه را از حامیان پژوهش تکروشی متمایز میکند، این باور است که برای بررسی هر مسأله و موقعیت پژوهش، روش خاصی نیاز است. به بیان دیگر، برای بررسی مسأله پژوهش، باید روشی را انتخاب کرد که برای مسأله مورد نظر مناسب باشد. برای نمونه، مطالعه زمینهیابی، به عنوان یک روش کمّی، اطلاعات گویا و قابل تعمیم را در مورد جمعیتهای بزرگ ارائه میدهد. در مقابل، از طریق مشاهده توام با مشارکت پژوهشگر که از روشهای کیفی است، میتوان دیدگاههای عمیق تعداد محدودی از شرکتکنندگان در پژوهش را به تصویر کشید. از این رو، پارادایم منتخب و روشهای پژوهش بر آنچه پژوهشگر درصدد کشف آن است، منوط است (کرسول، گودچایلد و ترنر، 1996، ص 117). اگر چه طرفداران پژوهش تکروشی و موقعیتگرایان جهتگیریهای متفاوتی دارند، لکن دیدگاههای هر دو گروه مکمّل یکدیگر است، چرا که انجام پژوهش ترکیبی را غیر ممکن میدانند.