- ب ب +

مبانی نظری ‌پژوهش ترکیبی - بخش چهارم

 زیربنای فلسفی پژوهش ترکیبی
 
یکی از مواردی که توجه منتقدان پژوهش ترکیبی را به خود جلب کرده، این است که در مقایسه با پژوهش کمّی و کیفی، پژوهش ترکیبی فاقد یک زیربنای فلسفی نیرومند است. صاحبنظران پژوهش ترکیبی در پاسخ به این انتقاد، سه موضع را پیرامون زیربنا یا پارادایم پژوهش ترکیبی مطرح کرده‌اند.
 
موضع اول به افرادی تعلق دارد که معتقدند عمل‌گرایی بهترین پارادایم برای پژوهش ترکیبی است. تشکری و تدلی (به نقل از هنسن و همکاران، 2005، ص 225) کوشیده‌اند تا عمل‌گرایی را با پژوهش ترکیبی پیوند دهند. آنان معتقدند در بین تمام مؤلفه‌های پژوهش، سؤال پژوهش واجد اهمیت اصلی است و در مقایسه با روش و دیدگاههای نظری زیربنای پژوهش، اهمیت والاتری دارد. به نظر تشکری و تدلی، حداقل سیزده پژوهشگر برجسته قایل به پژوهش ترکیبی معتقدند که عمل‌گرایی بهترین پارادایم برای پژوهش ترکیبی است (کرسول و تشکری، 2007، ص 305).
 
طرفداران این دیدگاه بر خلاف حامیان پژوهش تک‌روشی و موقعیت‌گرایان معتقدند که دوگانگی نادرستی بین روشهای کمّی و کیفی به وجود آمده است. این گروه از تلفیق روشهای کمّی و کیفی در درون یک پژوهش حمایت کرده، معتقدند با توجه به اینکه هر یک از دو روش کمّی و کیفی از مزایا و محدودیتهایی برخوردار است، پژوهشگران باید به منظور فهم بهتر پدیده‌های اجتماعی و انسانی از مزایای هر دو روش بهره گیرند (اسمیت، 2006، ص 2؛ شولز، 2003، ص 19). عمل‌گرایان معتقدند سؤالهای پژوهش جهت‌دهنده روشهای مورد استفاده است. از نظر آنان، روشهای پژوهش تنها در حکم ابزارهایی است که به فهم پژوهشگر از جهان کمک می‌کند (آنیوگ‌بوزی و لیچ، 2005، ص 377). عمل‌گرایی بر خلاف دو دیدگاه پژوهش تک‌روشی و موقعیت‌گرایی با ایده سازگاری موافق است. بر اساس این موضع که در نقطه مقابل ایده ناسازگاری قرار دارد، روشهای کمّی و کیفی با یکدیگر توافق دارند و می‌توان آنها را با یکدیگر ترکیب کرد (آنیوگ‌بوزی، 2002، صص 529-521).
 
پژوهشگران عمل‌گرا اصلی با عنوان «اصل بنیادین پژوهش ترکیبی» را مطرح می‌کنند. بر اساس این اصل، باید داده‌های متعدد را با استفاده از راهبردها و روشهای متفاوت جمع‌آوری کرد؛  به صورتی که نتیجه این ترکیب به تکمیل نقاط قوت و کاهش محدودیتهای دو روش کمّی و کیفی بینجامد (ویلیامسون، 2005، ص 7؛ جانسون و آنیوگ‌بوزی، 2004، ص 18؛ جونز، 1997، ص 4). طرفداران پژوهش ترکیبی مدعی‌اند که کثرت‌گرایی معرفت‌شناختی و روش‌شناختی باید در قلمرو پژوهش ترویج شود؛ به گونه‌ای که پژوهشگران در مورد امکانات معرفت‌شناختی و روش‌شناختی آگاهی یافته، پژوهش‌های مؤثرتری انجام دهند. از نظر عمل‌گرایان، قلمرو پژوهش در شرایط کنونی میان رشته‌ای، پیچیده و پویا می‌شود. از این رو، پژوهشگران باید یک روش پژوهش را با روشهای  دیگر تکمیل کنند تا درک کاملی از روشهای پژوهش به دست آورند (نیومن، 2000، ص 11).
 
عمل‌گرایی حامیان زیادی داشته، در بین سه موضع مطرح پیرامون دیدگاه زیربنای پژوهش ترکیبی مورد توجه ویژه است. با وجود این، برخی از صاحبنظران متذکر شده‌اندکه عمل‌گرایی در مقام پارادایم پژوهش ترکیبی در کنار نقاط قوت، دارای محدودیتهایی نیز هست که باید به آنها توجه داشت. برخی از محدودیتهای عمل‌گرایی توسط جانسون و آنیوگ‌بوزی (2004، ص 19) به شرح زیر ذکر شده است:
 
    · از منظر فلسفه عمل‌گرایی، پژوهش بنیادی در مقایسه با پژوهش کاربردی کمتر مورد توجه واقع می‌شود. علت این امر آن است که پژوهش کاربردی نتایج فوری و کاربردی‌تری حاصل می‌کند.
 
    · این احتمال وجود دارد که عمل‌گرایی به جای حمایت از تغییرات ساختاری و بنیادی‌تر در جامعه، از تغییرات افزایشی حمایت کند.
 
    · پژوهشگران متعلق به دیدگاه تحولی-رهایی بخش اظهار داشته‌اند که پژوهشگران عمل‌گرا اغلب در ارائه یک پاسخ رضایت بخش به این سؤال که «راه حلی که عمل‌گرایی ارائه می‌دهد،  برای چه کسانی سودمند است؟» با ناکامی مواجه می‌شوند.
 
    · در این فلسفه، امکان ابهام در معنای «عملی بودن» یا «سودمندی» وجود دارد، مگر اینکه این مفاهیم به صورت روشن و صریح توسط پژوهشگر مورد توجه قرار گیرد و به کار رود.
 
    ·  عمل‌گرایی پیرامون حقیقت، زمانی که با مواردی مواجه می‌گردد که مفید است، ولی گزاره‌های حقیقی به شمار نمی‌رود؛ یا مواردی که غیر مفید است، اما گزاره‌های حقیقی به حساب می‌آید، با مشکل روبه رو می‌شود.
 
بر اساس موضع دومی که پیرامون پارادایم پژوهش ترکیبی مطرح شده است، پژوهشگران می‌توانند پارادایم‌های چندگانه را در پژوهش ترکیبی مورد استفاده قرار دهند. بر این اساس، امکان ترکیب پارادایم‌های مختلف وجود دارد. در عین‌حال، پژوهشگران باید موضع صریح و روشنی در مورد پارادایم‌های انتخابی داشته باشند. در این دیدگاه، به طور عمدی پارادایم‌های رقیب استفاده می شوند و به هر یک ارزش کم و بیش برابری داده می‌شود. بر اساس این دیدگاه دیالکتیکی کاربرد پارادایم‌های رقیب، شکل‌گیری ایده‌های متضاد و استدلالهای رقیب را باعث می‌شود. از این منظر، دیدگاههای پارادایمی متفاوت که پژوهشگران در انجام پژوهش به کار می‌گیرند، ارزشمند شمرده می‌شوند.  
 
در موضع‌گیری سوم، بیان می‌شود که پارادایم زیربنای پژوهش ترکیبی با طرح انتخاب شده برای پژوهش ارتباط دارد و می‌تواند بر اساس نوع طرح انتخاب شده متفاوت باشد؛ بدین معنا که در برخی از طرحهای پژوهش ترکیبی که جنبه کمّی اولویت دارد، فلسفه اثبات‌گرایی یا مابعد اثبات‌گرایی پارادایم زیربنایی را شکل می‌دهد. در مقابل، در طرحهایی که بیشتر بر بعد کیفی تأکید می‌شود، فلسفه زیربنایی، تفسیرگرایی یا سازنده‌گرایی است.