- ب ب +

فرم و قالب در تذکره

ازنظر منطقی، تذکره یک متن اِخباری است. در متن اخباری، اطلاعات ریز و درشت دربارة موضوعی خاص به نویسنده منتقل می‌شود. متن اخباری مانند روزنامه وظیفۀ آگاهی‌رسانی دارد؛ بنابراین پیچیدن آن در لفافة ادبیّت صنعت‌گرا درواقع نقض غرض است. این ویژگی‌ای است که در متون تاریخی قدیم زبان فارسی مانند تاریخ جهانگشای جوینی، تاریخ وصاف و نفثة‌المصدور زیدری نسوی نیز دیده می‌شود. جایی که مورخ در جایگاه راوی وظیفۀ گزارش وقایع را دارد، به گرداب تصنع و تکلف افتاده و متن را به‌سوی ترکیب‌سازی‌ها و تصنعات و سجع‌های فراوان سوق داده است؛ ازین‌روی غرض مصنف با محصول کار او دچار تناقضی آشکار شده است. اینجا بحث دربارة ضرورت یا نبودِ ضرورت چنین کوشش‌هایی در نثر فارسی نیست؛ بلکه هدف آن است که با تمرکز بر اصل مطابقت نیّت مؤلف با محصول او، اهمیت فرم و انطباق آن با قصد مؤلف روشن‌تر شود.
 
تذکره‌ها از این منظر به متون تاریخی بسیار شبیه هستند. در تذکره‌ها نیز اصل بر گزارش احوال است و مصنف قصد معرفی دارد. در این صورت بهترین زمینه برای تذکره‌نویسی برگزیدن نثر به‌جای نظم است. در زبان فارسی اغلب تذکره‌ها به نثر نوشته شده و در همان زمینه نیز بسیاری از آنها دچار تصنعات و تکلفات ادبی شده‌اند. به‌طور کلی «سه نوع تذکرة مرسل، مصنوع و منظوم در ادبیات فارسی نگاشته شده است که نمونة سوم هرچند به ظاهر ادبی‌تر می‌نماید و ادبیّت گونه‌ای تذکره‌ها را بیشتر نمود می‌دهد، به‌لحاظ تنگناهای موسیقایی غنای محتوایی آن دو دیگر را ندارد» (شفیعیون، 1393: 90). توجه به نظم در تذکره‌نویسی بسیار کم بوده و تعداد تذکره‌های منظوم در زبان فارسی محدود و مختصر است. «فکر منظوم‌ساختن نام و یاد شاعران کمابیش از قدیم وجود داشته است. قدیمی‌ترین نشانه‌های چنین فکری در دیوان منوچهری دامغانی دیده می‌شود... . نخستین منظومۀ تاریخ ادبی که از آن نشانی داده‌اند مسیرالسالکین از میرعبدالعلی نجات اصفهانی است که سال 1085 سروده شده است» (فتوحی، 1387: 199). فتوحی در ادامه به میرزا عبدالله شهاب ترشیزی، محمدباقر رشحة اصفهانی، صدر ضیاء بخاری، عباس شهری، حسین دانشبدی، محمدحسین شهریار و نصرالله مردانی اشاره می‌کند که هرکدام به نگارش تذکرة منظوم (چه مختصر و چه مفصل) اهتمام داشته‌اند (نک. همان: 199‑2203). به‌جز این می‌توان به محمدحسین علوی، شاعر سدة سیزدهم هندوستان و صاحب تذکرة منظوم حیات خوشنویسان اشاره کرد که گزارش احوال 288 تن از خوشنویسان ایرانی، هندی، عرب و ترک را در قالب مثنوی‌ای در بحر رمل به نظم درآورده است (نک. رحیمی، 1394: 211). تذکره‌ای منظوم از شاعری بی‌نام و نشان (احتمالاً حقیقی نامی با تخلص شمسی) نیز در دست است که در سدۀ دهم در ذکر احوال شیخ محمد بن ابی‌نجم از عرفای سدۀ هشتم هجری خنج لارستان در بحر متقارب نوشته شده است (نک. نحوی و فتوت، 1387: 268). جامی نیز در روضۀ هفتم بهارستان تذکره‌گونه‌ای از مشاهیر شاعران زبان فارسی ترتیب داده که نثر آمیخته به نظم است؛ اما غالب ابیات مندرج در این روضه از شاعرانی است که ذکرشان به میان آمده و درحقیقت استشهادات جامی به احوال شاعران و آثار ایشان است. در هر حال نگارش تذکره به نظم چندان در ادب فارسی متداول نبوده است و آنچه هست حکم استثنا دارد.