- ب ب +

دوره‌بندی در تاریخ ادبی - بخش نخست

 دوره‌بندی در تاریخ ادبی، به معنای طبقه‌بندی اطّلاعات تاریخی- ادبی در محور در زمانی است. چگونگی این دوره‌بندی هم رویکرد نظری مورّخ ادبی به موضوع کارش را نشان می‌دهد و هم تا حدّ زیادی ساختار و شکل عرضۀ تاریخ ادبی را معیّن می‌سازد.
 
    پژوهش در مبانی نظری دوره‌بندی و شیوه‌های آن، بخشی از نظریّۀ تاریخ ادبی است. جست‌وجویی در پژوهش‌های تاریخ ادبی به زبان فارسی نشان می‌دهد این موضوع، چندان مورد توجّه محقّقان نبوده است. جز برخی مقالات ترجمه‌شده که در ضمن بحث دربارۀ تاریخ ادبی، اشاره‌ای گذرا هم به شیوۀ بخش‌بندی آن کرده‌اند (مانند تودورف، 1373) و نیز ملاحظات نظری برخی کتب تاریخ ادبیات؛ بویژه آن دسته که به‌دست شرق شناسان انتشار یافته‌اند، تنها دو اثر می‌شناسیم که مسألۀ دوره‌بندی تاریخ ادبی فارسی/ ایران را به‌طور جدّی مطرح و بررسی کرده‌اند:
 
    در دایرۀ المعارف اسلام ذیل مدخل «ایران»، مقاله‌ای هست که به «دوره‌بندی تاریخ ادبی فارسی» می‌پردازد. این مقاله در واقع دو بخش است. بخش نخست سوابق عمل دوره‌بندی در کتب تاریخ ادبی فارسی را بررسی و آن‌ها را برحسب مبنای بخش‌بندی دوره‌ای تقسیم‌بندی می‌کند: بر مبنای سلسله‌های حکومتی، بر بنیاد فرم‌ها و انواع ادبی (که بیشتر در آثار شرق شناسان دیده می‌شود)، براساس نظریّۀ ادبی مارکسیستی (که در شوروی سابق صورت گرفته)، بر مبنای تطورّهای مستقلّ ادبی و عوامل سیاسی- اقتصادی (که باز هم مربوط به شوروی سابق است)، بر مبنای اصطلاحات تاریخ ادبیّات اروپایی (رئالیسم، ناتورالیسم و غیره به‌دست سعید نفیسی)، بر اساس سبک ولی با نامگذاری جغرافیایی (خراسانی، عراقی، هندی) (De Bruijn,1997: 59).
 
    نویسنده مقاله خود نیز طرحی برای دوره‌بندی دارد که در بخش دوم بر آن مبنا روایتی کوتاه از ادوار تاریخ ادبی فارسی باز می‌گوید. او برای ادبیّات فارسی بعد از اسلام، چهار دوره در نظر گرفته است: از سامانیان تا حملۀ مغول، از دورۀ مغول تا برآمدن صفویان، از برآمدن صفویان تا اواخر قاجار و سرانجام دورۀ ادبیّات مدرن که قرن 19 و 20 میلادی را در برمی‌گیرد. در هر دوره نیز ترتیبی ثانوی در نظر گرفته شده تا سیر انواع اصلی ادبیّات مانند شعر غنایی، شعر حماسی و نثر تا حدّ امکان بررسی شود (Ibid: 59-73).
 
    اثر دیگر، کتاب نظریّۀ تاریخ ادبیّات است که در دو بخش از آن دربارۀ دوره‌بندی بحث شده است. بخش اوّل، بحثی نظری است که به مباحثی چون چیستی دوره‌بندی، ضرورت آن، الگوها و شاخص‌های دوره‌بندی، نام‌گذاری دوره‌ها و دشواری‌های دوره‌بندی پرداخته است (فتوحی، 1387 : 139- 164). بخش دیگر مربوط به شیوۀ عملی دوره‌بندی است که بویژه در بحث ساختار عمومی تاریخ‌های ادبی فارسی و نیز بحث دوره‌بندی معاصر مورد توجّه قرار گرفته است (همان: 253- 265).
 
    دوره‌بندی مانند هر طبقه‌بندی دیگری می‌تواند از سویی از یک یا چند مقیاس بهره گیرد و از سوی دیگر، پدیده‌ای واحد یا پدیده‌هایی چندگانه و متفاوت را بسنجد. اگر از مقیاسی واحد برای سنجش پدیده‌ای واحد بهره گیریم، روشن است که دوره‌بندی عملی دشوار نخواهد بود. امّا وقتی مقیاس‌ها و پدیده‌ها چندگانه باشد، مسائل نظری و دشواری‌های دوره‌بندی افزایش می‌یابد.
 
    دوره‌بندی در تاریخ ادبی عملی نسبتاً پیچیده است. از این رو که مقیاس‌های متعدّدی می‌تواند در تحلیل ادبیّات در کار باشد و از سوی دیگر، ادبیّات فی نفسه درون خود انواع مختلفی دارد و این به‌معنای چندگانگی پدیده‌هایی است که در دوره‌بندی ادبی در صدد سنجش آن‌ها هستیم.
 
    نوع دوره‌بندی ما در واقع تابعی از نوع و تعداد مقیاس‌ها از یک سو و موضوع بررسی ما از سوی دیگر است. ممکن است، یکی از انواع ادبی را موضوع دور‌ه‌بندی قرار دهیم یا کلیّت ادبیّات ملّی را. مورّخ یا منتقد ادبی با گزینش نوع و تعداد مقیاس و موضوع، نوع دوره‌بندی خود را از میان طیف وسیعی از انواع ممکن دوره‌بندی مشخّص می‌کند.
 
    امّا حتّی اگر مانند بسیاری از مورّخان ادبی، خود را تنها به یک موضوع محدود سازیم، باز هم طبقه‌بندی‌های دوره‌ای متفاوتی امکان‌پذیر خواهد بود؛ طبقه‌بندی‌هایی که همگی می‌توانند منطقی و هم‌ساز با دانش ما دربارۀ ساختار موضوع تلقّی شوند. این تنوّع اخیر، از دیدگاه‌های نظری متفاوتی ناشی می‌شود که در تاریخ ادبی و دوره‌بندی آن، در کار است. دیدگاه نظری نه‌تنها نوع دوره‌بندی ما را تعیین می‌کند؛ بلکه میزان جامعیّت دوره‌ها و مرزهای زمانی آن‌ها نیز تابع آن است (Schapiro, 1970: 113).
 
ناصرقلی سارلی