دورهبندی در تاریخ ادبی - بخش سوم
شیوههای دورهبندی
بخشبندیهای دورهای در تاریخ عمومی و ادبی از دیدگاههای مختلف دستهبندی شدهاند. گرهارد، سه نوع سه نوع اصلی دورهبندی در تاریخ عمومی را از هم بازمیشناسد و یادآوری میکند این سه اغلب همزمان در دورهبندی به کار میروند:
1. دورهبندی با تکیۀ صرف بر ترتیب زمانی (Chronological): شمردن یک به یک قرنها و سالها. نقطۀ آغاز این نوع دورهبندی (برای مثال، آغاز یک عصر یهودی، مسیحی یا اسلامی)، نظام اعتقادی یا فلسفۀ اصلی تاریخ را نشان میدهد.
2. دورهبندی با تکیه بر مفهوم بنیادین «تحوّل و تکامل» (Evolution). این نوع دورهبندی، هر دوره را مرحلهای از توسعه و تکاملی فراگیرتر (ملّت، تمدّن یا نوع بشر) میشمارد. تلقّیهای زیستی و انداموار از تکامل و چرخههای رشد و زوال از ویژگیهای جدانشدنی این نوع دورهبندی است.
3. دورهبندی با تکیه بر مفهوم بنیادین «فردیت تاریخی» (Historical individuality). این نوع دورهبندی درصدد خلاصهکردن جوهر هر عصر است که این مستلزم آن است که دوره به خودی خود معنایی داشته باشد (Gerhard, 1973: 3/476).
ولک با ارجاع مستقیم به تاریخ ادبی، تلویحاً به سه شیوۀ دورهبندی اشاره میکند:
1. دوره بندی بر اساس قرن، دهه و سال در قالب سالنامهای. در این نوع دورهبندی، مفهوم دوره حکم ابزاری را دارد برای تعیین حدود موضوع یا فصلبندی کتاب.
2. دورهبندی بر مبنای توازی و تناظر میان تاریخ ادبی از یک سو و دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی از سوی دیگر.
3. دورهبندی بر اساس تناظر میان تاریخ ادبی از سویی و تاریخ فکری و هنری از سوی دیگر (Wellek,1973: 3/482-3).
فاولر با تأکید بر توازی و تناظر هنرها، به دو شیوۀ دورهبندی قائل میشود:
1. چیدن آثار ادبی به ترتیب واقعی زمانی- مکانی آنها.
2. چیدن آثار با در نظر داشتن ارتباطات آنها درون دنیای تخیّلی هنر (Fowler, 1972: 493).
منظور فاولر از شیوۀ نخست، همان شیوههای معمول دورهبندی در تاریخ ادبی است که ممکن است مبتنی بر عوامل سیاسی، اجتماعی و گاه ملّی باشد. در شیوۀ دیگر، آثار ادبی بیش از ترتیب تاریخی، مطابق روابط صوری و روابطی که با سایر شکلهای بیان هنری دارند طبقهبندی میشوند.
لئونارد اُر، شیوههای بخشبندی دورهای را در مطالعات ادبی به چهار دسته تقسیم میکند:
الگوهای فرآیندی نظیر چرخههای برآمدن و برافتادن و تقسیمبندیهای سهبخشی (تولّد- بلوغ- مرگ یا تولّد- مرگ – تولّد دوباره).
الگوهای خوشبینانه، ایدئالی و سازمانیافتۀ ادبیّاتهای ملّی که برمبنای کیفیّات خاصّی مانند رئالیسم و ناتورالیسم در جستوجوی وجه غالب ادبیّات هستند.
الگوهای که با استفاده از خطوط زمانی قرنها و دههها که هیچ ارتباطی با کیفیّات ادبی ندارند، میکوشند از سایر تلقّیهای رایج دورۀ ادبی دوری کنند.
الگوهایی که از تقسیمبندی دورههای تاریخی (برمبنای رویدادهای تاریخی و رهبران سیاسی) پیروی میکنند (Orr, 2005: 2).
اُر مانند تمام کسانی که شیوههای دورهبندی را دستهبندی کردهاند، یادآوری میکند که در یک دورهبندی ادبی واحد ممکن است هر چهار الگو بدون احساس تناقض با هم به کار روند.
به هر روی، میتوان دستهبندیهای متفاوت دیگری نیز عرضه کرد. این گونه دستهبندیها تصویری کلّی از شیوههای دورهبندی به دست میدهند؛ امّا ممکن است، برخی از جزئیات مهمّ شیوههای دورهبندی را پنهان سازند.
ناصرقلی سارلی