- ب ب +

دوره‌بندی در تاریخ ادبی - بخش هفتم

 دوره‌بندی برمبنای شعارهای ادبی یا ارزیابی‌های ادیبان هر عصر
 
برخی مورّخان و منتقدان ادبی به شعارها و ارزیابی‌های هم‌زمانی شاعران و نویسندگان دربارۀ ویژگی‌های ادبی عصر خود اهمیّت بسیاری می‌دهند. این گونه شعارها و داوری‌ها می‌تواند جمعی یا فردی باشد. در سطح جمعی، این داوری‌ها غالباً در شعارهای جنبش‌های ادبی انعکاس می‌یابد. این گونه شعارها، در برخی کشورها نام خود را به دوره‌های ادبی نیز داده‌اند. برای مثال، طوفان و شور (Sturm und Drang) در آلمان نام دوره‌ای ادبی است.
 
    در سطح فردی، آثار ادبی و ادیبان گاهی خود چیزهایی دارند که بصراحت دربارۀ دوره‌های ادبی بگویند (O 'Gorman, 2006: 162). ولک می‌گوید: تاریخ ادبی باید به ایده‌ها، مفاهیم، برنامه‌ها و شعارهای خود شاعران هم توجّه کند و به پذیرش بخش‌بندی‌های خود آنان گردن نهد. برنامه‌هایی که آگاهانه تدوین شده‌اند و تفسیرهایی که خود نویسنده از خود به دست می‌دهد، نباید نادیده انگاشته شود. با این حال، ولک هم‌زمان هشدار می‌دهد که این خودارزیابی‌ها ممکن است با عمل ادبی نویسندگان مطابق نباشد (Wellek, 1973-4: 3/ 484).
 
    گذشته از این، بخش‌بندی بر این مبنا با این محدودیّت نیز مواجه است که همۀ شاعران و نویسندگان، برنامه‌ها و شعارهای خود را مطرح نمی‌کنند و خودارزیابی‌های آگاهانه در برخی ادبیّات‌های ملّی چندان رایج نیست.
 
    با این حال، امروز بازخوانی آثار ادیبان- بویژه آنان که جای دادنشان در این یا آن دوره محلّ مناقشه بوده- برای یافتن ارزیابی‌های آشکار و نهان آنان دربارۀ دوره‌های ادبی و تعلّق آنان به جنبش‌ها یا دوره‌های ادبی خاصّ، به یکی از زمینه‌های پژوهشی در بازاندیشی تاریخ ادبی و دوره‌بندی آن بدل شده است. برای مثال، لینچ در مقاله‌ای با اشاره به دشواری‌های جای دادن میلتون در ادوار شعر انگلیسی، می‌کوشد با خوانش آثار او نشان دهد میلتون خودش را در چه دوره‌ای جای می‌دهد (Lynch, 2000: 397- 413).
 
    دوره‌بندی برمبنای شعار جنبش‌های ادبی بیشتر در مورد دوره‌های کوچک وفرعی مفید بوده است. روشن است که این نوع دوره‌بندی برای بخش‌بندی کلّ تاریخ ادبی کارایی ندارد؛ امّا می‌تواند در تعیین و نام‌گذاری دوره‌ای در میان ادوار ادبی به کار آید؛ چنان‌که در تاریخ ادبیّات فارسی، دورۀ بازگشت ادبی برمبنای شعار جنبشی ادبی به همین نام، دوره‌ای تثبیت‌ شده است.
 
دوره‌بندی برمبنای رویدادها، مفاهیم و دوره‌های تاریخ عمومی و سیاسی
 
بسیاری از مورّخان و منتقدان ادبی، تعیین دوره‌های ادبی را به مورّخان عمومی یا سیاسی واگذار می‌کنند. دست‌کم اخذ قالب و چارچوب زمانی از دوره‌های تاریخ عمومی و سیاسی، در میان مورّخان ادبی امری بسیار رایج است.
 
    این نوع دوره‌بندی در تاریخ ادبیّات فارسی بیش از سایر شیوه‌ها مرسوم بوده است. در دوره‌بندی ادبیّات قدیم، دوره‌های زمانی سلسله‌های حکومتی و در مورد ادبیّات معاصر، بخش‌بندی سیاسی که نمونۀ آن را در ادوار شعر فارسی شفیعی کدکنی دیدیم، دست‌کم به‌عنوان چارچوب‌های زمانی، الگوهایی مقبول به شمار آمده‌اند.
 
    تعیین دورۀ زمانی سلسله‌های حکومتی به‌عنوان دوره‌های ادبی تا حدودی از این واقعیّت مایه می‌گیرد که این حکومت‌ها در حیات ادبی زبان فارسی نقشی انکارناپذیر داشته‌اند. با این حال، اتّخاذ چنین شیوه‌ای مخاطرات و دشواری‌های خاصّ خود را دارد. تاریخ سیاسی ایران در برخی از برهه‌های خود شاهد حکومت هم‌زمان دو یا چند سلسلۀ حکومتی بوده است. مطالعات سبک‌شناختی و انتقادی نیز نشان می‌دهد، شاعران هم‌روزگار وابسته به این حکومت‌ها کمابیش ویژگی‌های ادبی یکسانی داشته‌اند و گاه شاعری از دربار یکی از این حکومت‌ها به دربار دیگری رفته است.
 
    در ادبیّات ملل اروپایی، برخی شاهان و حاکمان نام خود را به دوره‌های ادبی داده‌اند. برای مثال، ملکۀ الیزابت در انگلستان، فردریک کبیر در آلمان، لویی چهاردهم در فرانسه، پطر و کاترین کبیر در روسیه حاکمانی هستند که دوره‌هایی ادبی به نامشان ثبت شده است (Wellek, 1973-4: 3/ 483).
 
    دوره‌بندی ادبی برمبنای سلسله‌های حکومتی یا دورۀ حکومت شاهان خاصّ بیشتر نوعی بخش‌بندی برای سهولت به نظر می‌رسد و دشوار بتوان میان آنان و ویژگی‌های ادبی دوران پیوندی اثبات‌شدنی یافت. امّا نباید فراموش کرد که معمولاً اصطلاحات و بخش‌بندی‌های سیاسی در ارجاع به ادبیّات، نوعی معنای نمادین می‌یابند. درست است که نام دوره‌ها، از تاریخ عمومی یا سیاسی گرفته می‌شود؛ امّا در توصیف ویژگی‌های دوره، ملاک‌هایی صرفاً ادبی مورد نظر مورّخان ادبی است. از این روست که در عمل، حتّی همان چارچوب زمانی دوره‌های سیاسی هم وقتی در تاریخ ادبی به کار می‌روند، تغییر می‌کنند یا در اعمال آن‌ها اندکی تسامح هست. برای مثال، به گزارش ولک، دورۀ نمایش الیزابتی در ادبیّات انگلیس، در عمل نمایش‌نامه‌نویسان را تا زمان بسته‌شدن تئاترها در سال 1642 (39 سال پس از مرگ ملکه الیزابت) در برمی‌گیرد (Ibid).
 
    برخی رویدادهای مهمّ تاریخی هم با تغییرات اجتماعی و سیاسی همراه آن‌ها، مجال ورود به دوره‌بندی‌های ادبی را یافته‌اند. برای مثال، جنگ‌های جهانی اوّل و دوّم در اغلب کشورهای اروپایی و امریکا و نیز انقلاب فرانسه و روسیه رویدادهایی هستند که در دوره‌بندی ادبی محلّ توجّه بوده‌اند.
 
    این شیوۀ دوره‌بندی با وجود رواج فراگیر، در معرض نقدهایی نیز بوده است. هر لحظۀ تاریخی با ویژگی‌ها، رویدادها و نتایج بسیارش، سرشتی چندوجهی دارد و در نسبت با هر موضوع، ممکن است به دوره‌های متفاوتی تعلّق داشته باشد. از این روست که یک دورۀ تاریخی یا سیاسی الزاماً هم‌زمان یک دورۀ ادبی نیست. به تعبیر براون، هر دوره همیشه دورۀ چیزی است، دورۀ همه چیز نیست (Brown, 2001: 314).
 
ناصرقلی سارلی