جستجو

تعداد نتایج: ۴۹ عبارت جستجو: نثر فارسی

شماره صفحه از 3   »

گلچین نظم و نثر فارسی - سوم
1 - اندر فروتنی و افزونی هنر
و آگاه باش که مردم بی‌هنر مادام بی‌سود باشند، چون مغیلان که تن دارد و سایه ندارد، نه خود را سود کند و نه غیر خود را و مردم بسبب و اصل اگر بی‌هنر بود از روی اصل و نسب از حرمت داشتن مردم بی‌بهره نباشد و بتر آن بود که نه گوهر دارد و نه هنر؛ اما جهد کن که اگر چی اصیل
کد مطلب: 5636 - تاریخ انتشار: 08:46 - 1403/01/27


گلچین نظم و نثر فارسی - هفدهم
2 - ایجاز کلام
کافی اسماعیل بن عباد الرازی وزیر شهنشاه بود و در فضل کمالی داشت و ترسل و شعر او بر این دعوی دو شاهد عدل‌اند و دو حاکم راست. و نیز صاحب مردی عدلی مذهب بود و عدلی مذهبان بغایت متنسک و متقی باشند و روا دارند که مؤمنی به خصمی یک جو جاودانه در دوزخ بماند. و خدم و حشم و
کد مطلب: 5557 - تاریخ انتشار: 09:40 - 1402/11/30


گلچین نظم و نثر فارسی - بیست و هفتم
3 - هم سایه‌ی خدا
اند که میر ابوالقاسم فندرسکی که از فُحول علمای امامیّه است به هندوستان رفته بود.پادشاه هند که مخالف ملّت بیضا بود به دیدن او آمد از روی تمسخر پرسید که شنیده ام پیغمبر¹ شما سایه نداشت آیا راست است یا نه؟ جناب میر بدیهه فرمود: بلی امّید هست که خدا هم سایه² نداشته
کد مطلب: 5553 - تاریخ انتشار: 10:35 - 1402/11/28


گلچین نظم و نثر فارسی - بیست و ششم
4 - سر بریده سخن نگوید
تراشی مویِ سر خواجه ای می تراشید.ناگاه دستش بلرزید و سر خواجه برید.خواجه فریاد برداشت که هی مردک،سر مرا بریدی،گفت: خواجه خاموش باش که سر بریده سخن نگوید.¹   بیت  سرم را سرسری متراش ای استاد سلمانی  که ما هم در دیارِ خود سری داریم و سامانی    _____ 1_لطائف
کد مطلب: 5531 - تاریخ انتشار: 09:22 - 1402/11/16


گلچین نظم و نثر فارسی - هشتم
5 - بَیْتُ اَلْمَقْدِس
رمضان سنه ثمان و ثلثین و اربعمائه (۴۳۸) در بیت المقدس شدیم. یک سال شمسی بود که از خانه بیرون آمده بودم و مادام در سفر بوده که به هیچ جای مقامی و آسایشی تمام نیافته بودیم. بیت المقدس را اهل شام و آن طرف‌ها قدس گویند، و از اهل آن ولایات کسی که به حج نتواند رفتن در همان
کد مطلب: 5509 - تاریخ انتشار: 09:43 - 1402/11/07


گلچین نظم و نثر فارسی - بیستم
6 - حکایتِ خطیبِ کریه الصّوت
کریه الصّوت خود را خوش آواز پنداشتی، و فریاد بیهُده برداشتی. گفتی نعیب غُرابَ البَین¹ در پردهٔ الحان اوست، یا آیت اِنَّ انکَرَ الاصوات² در شأن او.   اذا نَهَقَ الخَطیبُ اَبوالفَوارِس لَهُ شَغَبٌ یَهُدُّ اصطَخرَ فارِس³   مردم قریه به علّتِ جاهی که
کد مطلب: 1509 - تاریخ انتشار: 10:23 - 1402/10/13


7 - حقّ از صورتِ حرف منزّه است
از صورتِ حرف منزّه است. سخن او بیرون حرف و صوت است. اما سخن خود را از هر حرفی و صوتی و از هر زبانی که خواهد روان کند. در راه‌ها کاروانسراها ساخته‌اند، بر سر حوض مَردِ سنگین[=از جنس سنگ، مجسمه] یا مرغ سنگین، از دهان ایشان آب می‌آید و در حوض می‌ریزد، همه عاقلان دانند
کد مطلب: 5384 - تاریخ انتشار: 09:51 - 1402/08/10


8 - نثر فاخر
ذائقه‌اش خراب شده است. نثر فارسی بسیاری از هم‌نسلان بنده در مقام تشبیه روسپیی است که خوب بزک کرده. اگر بنده و امثال بنده خودمان را با مترسلان و منشیانی مانند صاحب التوسل یا صاحب ذیل نفثه المصدور یا عطاملک جوینی یا خاقانی (در منشآت او) یا مانند ایشان مقایسه کنیم، اول چیزی
کد مطلب: 5076 - تاریخ انتشار: 06:20 - 1402/04/17


9 - ادب غنایی و و تجلی آن در نثر فارسی
گمان ما، نثر (و یا حداقل نثر فارسی) هیچ نقصانی در بازتاب محتوای غنایی ندارد و اگر قصوری در این زمینه رفته است، به تعریف‌ها و پیش‌داوری ادبیان و نویسندگان تاریخ ادبیات فارسی مربوط بوده‌ ست. برای نمونه سبک‌‌شناس بزرگ نثر فارسی، محمدتقی بهار، در تعریف نثر
کد مطلب: 5074 - تاریخ انتشار: 06:15 - 1402/04/13


10 - دوره ی نخست نثر فارسی، دوره ی سامانی
دوره‌ی سامانی ( از ۳٠٠ تا ٤۵٠ ه ق)
این شاهنامه قدیم ترین اثر نثر فارسی شناخته شده است و در برخی نسخه های خطی دیده می شود.   این مقدمه از جمله نثرهایی است که از عربی ترجمه نشده و در اصل به فارسی دری نوشته شده است. از این رو دارای ویژگی های زیر است:   - فارسی آن بر تازی غلبه دارد و به جر نام ها، یک تا دو درصد
کد مطلب: 3510 - تاریخ انتشار: 06:50 - 1402/04/03


11 - تأثیر گلستان سعدی بر ترجمۀ سرگذشت حاجی‌بابای اصفهانی
میرزا حبیب اصفهانی (1312/1311-1251هـ .ق) در ترجمۀ سرگذشت حاجی‌بابای اصفهانی، میراث نویسندگی سنتی فارسی را به داستان‌نویسی جدید انتقال داده است. شیوۀ نگارش میرزا حبیب در این ترجمه -که متن‌های گوناگون در آن حضور دارند - به گونه ‌ای است که گویی متن های گذشته در این آخرین شعلۀ نثر سنتی، با هم همنوایی بزرگی را بر پا کرده اند. در این میان آثار سعدی به‌ویژه گلستان، حضوری چشمگیرتر دارد.
ترجمۀ سرگذشت حاجی­بابا از دیدگاه تحلیل روابط بینامتنی، ابزاری برای بهره­گیری از رویکردهای نقد ادبی معاصر برای درک بهتر این اثر و بررسی ارتباط آن با دیگر آثار است. بررسی ترجمۀ سرگذشت حاجی­بابای اصفهانی بر اساس بینامتنیت، میزان وام­گیری­، اقتباس،­ تقلید
کد مطلب: 3458 - تاریخ انتشار: 06:50 - 1402/03/16


گلچین نظم و نثر فارسی - یکم
12 - سپاس و ستایش
سپاس خداى راست که کارهاى پوشیده را داند؛ و نشانه هاى روشن، او را شناساند، و دیده بینا دیدنش نتواند. نه چشم آن کس که او را نبیند منکر او گردید، و نه دل آن کس که او را شناخت، به دیده تواندش دید. در برترى از همه پیش است و هیچ چیز برتر از او نیست، و در نزدیک بودن چنان است، که
کد مطلب: 3554 - تاریخ انتشار: 11:59 - 1401/07/24


گلچین نظم و نثر فارسی - بیست و نهم
13 - حکایت خیّام و خرِ بارکش
بر آنند که مذهبِ حکمت مآبی تناسُخ بوده ،واین از آن جهت می گویند که مدرسه یی در نشابور خراب شده بود ودر تعمیرِ آن جمعی اشتغال داشتند واز درازگوشی چند که خشت می کشیدند یکی چون به پایِ صُفّه می رسید اصلاً بالا نمی رفتی و به زجر رضا داده بودی،خیّام در آن محلّ برخاست واین
کد مطلب: 3394 - تاریخ انتشار: 11:18 - 1401/07/12


گلچین نظم و نثر فارسی - ششم
14 - بهار دل دوست‌دار علی
دل دوستدار علی / همیشه پر است از نگار علی   دلم زو نگار است و علم اسپرم / چنین واجب آید بهار علی از امت سزای بزرگی و فخر / کسی نیست جز دوستدار علی ازیراکز ابلیس ایمن شده است / دل شیعت اندر حصار علی علی از تبار رسول است و نیست / مگر شیعت حق تبار علی به صد سال اگر مدح
کد مطلب: 3391 - تاریخ انتشار: 08:49 - 1401/07/11


15 - دوره های نثر فارسی
فارسی را از دیدگاه سبک و شیوه ی نگارش به چهار دوره باید بخش کرد و این بخش کردن از نظر تفاوت های آشکاری است که در سبک نثر هر دوره پیدا آمده است. جای خوشوقتی است که امروز نمونه هایی از هر دوره پیش روی ما موجود است و از این رو می توانیم قضاوتی، هر چند ناتمام، ولی دارای مبدا و
کد مطلب: 2791 - تاریخ انتشار: 08:28 - 1401/05/10


16 - سه حکایت خواندنی از گلستان سعدی
به باور بسیاری، گلستان سعدی تأثیرگذارترین کتابِ نثر در ادبیات فارسی‌است.
های زیبا از گلستان سعدی حکایت اول: حکیمی پسران را پند همی‌داد که جانان پدر، هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است یا دزد به یک بار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد اما هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده وگر هنرمند از دولت
کد مطلب: 2366 - تاریخ انتشار: 11:06 - 1401/02/26


17 - بُعد اندیشگی سبک آثار ظهیری سمرقندی
یکی از نویسندگان سده ششم هـ.ق ظهیری سمرقندی، صاحب آثار سندبادنامه و اغراض السیاسه است. سندبادنامه وی در زمره­ معروفترین آثار داستانی فارسی است که به نثر فنّی نگارش شده و در اسلوب پاره‌ای از متون منثور تأثیر گذاشته است؛ از این رو بررسی سبک شناختی آن حائز اهمیّت و بایسته است.
کنار عناصر زبانی و ادبی، عنصر اندیشگی نیز می‌تواند به اثر ادبی، ویژگی سبکی ارزانی دارد. ظهیری در مقدمة سندبادنامه همان گونه که راجع به ویژگی‌های ادبی این اثر که آراستگی آن به صناعاتی چون ترصیع و جناس و ... است، اشاراتی دارد، در باب مفهوم و درون مایة غالب این اثر نیز
کد مطلب: 1965 - تاریخ انتشار: 11:10 - 1400/12/22


18 - تأثیر گلستان سعدی بر ترجمۀ سرگذشت حاجی‌بابای اصفهانی
میرزا حبیب اصفهانی (1312/1311-1251هـ .ق) در ترجمۀ سرگذشت حاجی‌بابای اصفهانی، میراث نویسندگی سنتی فارسی را به داستان‌نویسی جدید انتقال داده است. شیوۀ نگارش میرزا حبیب در این ترجمه -که متن‌های گوناگون در آن حضور دارند - به گونه ‌ای است که گویی متن های گذشته در این آخرین شعلۀ نثر سنتی، با هم همنوایی بزرگی را بر پا کرده اند. در این میان آثار سعدی به‌ویژه گلستان، حضوری چشمگیرتر دارد.
ترجمۀ سرگذشت حاجی­بابا از دیدگاه تحلیل روابط بینامتنی، ابزاری برای بهره­گیری از رویکردهای نقد ادبی معاصر برای درک بهتر این اثر و بررسی ارتباط آن با دیگر آثار است. بررسی ترجمۀ سرگذشت حاجی­بابای اصفهانی بر اساس بینامتنیت، میزان وام­گیری­، اقتباس،­ تقلید
کد مطلب: 1918 - تاریخ انتشار: 08:19 - 1400/12/11


گلچین نظم و نثر فارسی - سی و چهارم
19 - جامع هفت چیز
هفت چیز در یک روز عجبست ار نمیرد آن دابه¹   سیر بریان و جوز² و ماهی و ماست تخم مرغ و جماع و گرمابه³   شیخ سعدی    __________________   1_این کلمه مخفّف دابّه به تشدید باء است.و مراد شیخ سعدی چارپا است یعنی کسی که این هفت چیز را باهم جمع کند چارپا وحیوان است واز
کد مطلب: 1616 - تاریخ انتشار: 08:17 - 1400/10/29


گلچین نظم و نثر فارسی - سی و سوم
20 - حکایت روباه و پیرزن
از کلام حکیم ملّا محمّد هیدجی
روبه از راه افسون و فن  بدزدید مرغی زیک پیر زن    به حسرت همی کرد آن زن نگاه  زدی دست بر دست و می گفت آه    که برد این ستم پیشه مرغی زمن  که وزنش فزون بود از نیم من    به روبه بسی این سخن سخت گشت  که ناگاه گرگی زِرَه می گذشت    بدو گفت می گوید
کد مطلب: 1615 - تاریخ انتشار: 11:57 - 1400/10/28