جستجو

تعداد نتایج: ۷۲ عبارت جستجو: ریشه شناسی

شماره صفحه از 4   »

1 - گنج
لغتی است از شمار آن لغات که به "لغات فرهنگی" مشهورند. از ایرانیِ باستان در چند زبان مجاور، ارمانی و عبری و یونانی، وارد شده و از طریق این زبانها در زبانهای دیگر. در ادوار اخیرتر نیز باز در زبانهای مجاور نفوذ کرده و در معانی خزانه‌ و کتابخانه استعمال پیدا کرده.
کد مطلب: 5551 - تاریخ انتشار: 07:20 - 1402/11/28


2 - شیوۀ تلفظ کلمات عربی در ایران قرن سوم و چهارم
رازی (درگذشتۀ 322 قمری) متکلم اسماعیلی و اهل ری دربارۀ زبان پارسی روزگار خود اطلاعات جالبی به ما می‌دهد. از جمله شنیدنی‌هایش که در کتاب الزینه آورده شیوۀ تلفظ حروف عربی در میان پارسیگویان سده‌های اول تا چهارم هجری است.   ابوحاتم می‌نویسد:  «زبان
کد مطلب: 5483 - تاریخ انتشار: 06:45 - 1402/10/25


3 - چک (یادداشت لغوی)
به معنای قباله و سند را، که در سالهای اخیر آن را به کسر اول تلفظ می‌کنند و در گذشتهٔ نزدیک تلفظ آن به فتح اول بود (و هنوز هم در بعضی نواحی هست)، دخیل از چینی میانه (چیزی با تلفظی نزدیک به tsəijk) می‌دانند (رجوع فرمایند به ص ۲۶۲ از ج ۲ اسناد بلخی از استاد سیمزویلیامز؛ نیز
کد مطلب: 5480 - تاریخ انتشار: 06:35 - 1402/10/23


4 - چاوش
کسانی که نامهای امرای محلی نواحی شرقی ایران، مانند شیر و شار و اخشید و افشین و جز آنها، را در کتب قدیم تاریخ و ادب دیده باشند (شاید بهترین فهرست آن، گرچه ناقص، در المسالک ابن خردادبه و مفاتیح العلوم خوارزمی آمده باشد)، با مبلغی نامها و القاب ترکی مانند خاقان و طرخان و
کد مطلب: 5446 - تاریخ انتشار: 06:17 - 1402/09/25


5 - چند شکل مختلف از یک نام جغرافیایی
شمار اعلام جغرافیایی که با پسوند گرد (معرّب آن جرد)، از اصل کرد و کرت و کرتَه (krta)، ساخته شده فراوان است، اما ظاهراً در خراسان و ارمنستان فراوانتر بوده است. از جملهٔ نامهای ارمنی ساخته‌شده با این پسوند وَلَرشَکِرت است بر روی نام ولرش، که صورتی است از نام ولخش یا ولگش، که
کد مطلب: 5366 - تاریخ انتشار: 06:30 - 1402/08/06


6 - از لغاتی که لغت نیستند
که با فرهنگهای قدیم فارسی، مخصوصاً فرهنگهای هند، سر و کار دارند می‌دانند که لغات بسیاری در این فرهنگها هست که در واقع لغت نیستند؛ یا تصحیف کلمات دیگرند یا تلفظ و معنی آنها جعل فرهنگ‌نویسان است. این جعل معنا گاه حاصل آن است که این فرهنگ‌نویسان معنای لغات در
کد مطلب: 5332 - تاریخ انتشار: 07:22 - 1402/07/24


7 - فرزند
زمان یکی از تألیفات دانشمند آلمانی، کریستیان بارتولومه (شمارهٔ ۵۰ از مجلهٔ انجمن شرقشناسی آلمان)، محققان کلمهٔ فرزند را، که در اوستا به صورت فرزنتی (frazanti) آمده، مشتق از ریشهٔ زَن (zan) به معنای زادن دانسته‌اند. اما چند سال قبل دانشمند بلژیکی و فرانسوی، اریک پیرار (در
کد مطلب: 5325 - تاریخ انتشار: 07:32 - 1402/07/22


8 - آژیر
اقتراح در مورد چند بیت شاهنامه
یعنی هوشیار و با حزم و احتیاط؛ کسی که در قبال دیگری (خاصه دشمن) محتاط است، پیوسته مراقب و بهوش است و از خطر خود را  دور و بر حذر می‌دارد (در چندین شاهد این کلمه را با حرف اضافهٔ "از" به کار برده‌اند). شاید از این معنی معنای "مصون" نیز بیرون آمده باشد.
کد مطلب: 5310 - تاریخ انتشار: 06:48 - 1402/07/17


9 - شاهِ مردان
در متون عربی چنین صفت یا لقبی برای آن حضرت به نظر نرسیده است و سابقهٔ اطلاق این صفت هم بریشان ظاهراً از قرن ششم که عصر شکوفایی فتوّت و جوانمردی است قدیم‌تر نیست. سعدی در بوستان، چاپ استاد یوسفی گفته:   جوانمرد اگر راست خواهی ولی‌ست کرم پیشهٔ شاهِ مردان
کد مطلب: 5258 - تاریخ انتشار: 07:18 - 1402/06/22


10 - مینا: لغتی از سفرنامهٔ ناصرخسرو
سفرنامهٔ منسوب به ناصر خسرو چند لغت کم‌استعمال هست که گویا بعضی را نویسنده از مردم محلی می‌شنیده. مهندم به معنای تراشیده و باندام، که کلمه‌ای است عربی‌شده از هندام فارسی، و مینا را این جا یاد می‌کنیم.   مینا به معنای بندرگاه و اسکله را نویسنده در وصف شهر
کد مطلب: 5253 - تاریخ انتشار: 07:23 - 1402/06/20


11 - نبی (یادداشت لغوی)
میان اشتقاقاتی که برای نِبی و نُبی و نِوی و نُوی (به یاء مجهول) به معنای قرآن آورده‌اند آنچه به نظر نویسندهٔ این سطور درست است همان است که استاد هنینگ گفته:* اصل لغت dipi است به معنای مطلقِ "نوشته" که مجازاً برای قرآن عَلَم شده است، درست مانند کتاب. زمینهٔ این تحول در
کد مطلب: 5223 - تاریخ انتشار: 07:12 - 1402/06/06


12 - پهره
را بعضی فرهنگها، که گویا پیرو فرهنگ جهانگیری باشند، معادل پاس دانسته‌اند، مانند داس و دهره. احتمالاً این لغت، اگر به عنوان لغت (نه نامِ جای که بحثش جداست) وجود می‌داشته، فقط در بعضی لهجات مستعمل بوده و در فارسی رسمی ابداً کسی آن را نمی‌شناخته. صاحب فرهنگ
کد مطلب: 5212 - تاریخ انتشار: 09:32 - 1402/05/30


13 - قاطبه
استادی در جلسات دانشکده در سالیان قبل چندین بار این جمله را شنیدم که قاطبهٔ استادان دانشکده آدمهای فاضل و پایبند به اخلاق علمی هستند و فقط معدودی ممکن است خدای نکرده کارهای نادرست بکنند. هر بار می‌خواستم بگویم که قاطبه یعنی "همه"، ولی باز جلو خودم را گرفتم. حال من
کد مطلب: 5211 - تاریخ انتشار: 07:20 - 1402/05/28


14 - اشتقاق عامیانهٔ نامهای جغرافیایی
این یادداشتها پیشتر از اشتقاق عامیانه چیزهایی گفته شد. این جا سه یادداشت کوتاه، که از نوشته‌های ولادیمیر مینورسکی برداشته شده، دربارهٔ تغییر نامهای جغرافیایی می‌آید. جابه‌جایی اقوام و تغییر حکومتها و مرض حاکمان و شهرداران و دهیاران و عوام مردم عامل اصلی در
کد مطلب: 5173 - تاریخ انتشار: 06:53 - 1402/05/15


15 - جاندار
معادل آن چیزی است که امروز از زبان انگلیسی وارد زبان ما شده: بادی‌گارد. بعضی فرهنگهای فارسی نوشته‌اند که جاندار یعنی سلاحدار و از این جا یک جان به معنای سلاح را انتزاع کرده‌اند. عوام معاصران ما برای این جانِ ساختگی اشتقاقی نیز در ایرانی باستان ساخته‌اند.
کد مطلب: 5171 - تاریخ انتشار: 06:42 - 1402/05/14


16 - چند نام از شاهنامه و متون تاریخی دیگر - بخش چهارم
نریمان و نیرم. در اوستا naire-manah صفت گرشاسپ است. اصل این naire-manah، چنانکه بر آشنایان با زبان اوستایی پوشیده نیست، narya-manah است. اما یک نام مشابه هم در آبان یشت اوستا هست و آن nərə-manah است برابر با nr-manas در هندی باستان. محققان در نامهای به‌دست‌آمده از اسناد فارسی میانه
کد مطلب: 5155 - تاریخ انتشار: 07:52 - 1402/05/07


17 - ژید: لغتی از تفسیر کشف الاسرار
تفسیر کشف الاسرار نعیم لااقل در دو جا به ناز و ژید ترجمه شده است (در ترجمهٔ کریمهٔ سیزدهم از سورهٔ  انفطار و کریمهٔ سی‌وچهارم از سورهٔ قلم؛ نیز رجوع فرمایند به ذیل فرهنگ‌های فارسی از آقای دکتر رواقی و خانم میرشمسی، ذیل لغت و تعلیقات کتاب). این لغت لغت میبدی نیست،
کد مطلب: 5150 - تاریخ انتشار: 07:32 - 1402/05/04


18 - چند نام از شاهنامه و متون تاریخی دیگر - بخش سوم
ارجاسپ. اصل نام در اوستا Arjat-aspa است. در خط پهلوی آن را لااقل به دو املا می‌توان یافت: ارچداسپ و ارچاسپ (با چ به املای شبه تاریخی). املای اول بازمانده از آن نام اوستایی است و املای دوم حاصل قیاس با نامهایی مانند گشتاسپ و جاماسپ و ارزراسپ. یک صورت این نام نیز در بعضی کتابها
کد مطلب: 5122 - تاریخ انتشار: 06:33 - 1402/04/28


19 - چند نام از شاهنامه و متون تاریخی دیگر - بخش دوم
آبتین. دیگر متون تاریخی نام پدر فریدون را اثفیان یا آثفیان نوشته‌اند. ف در این دو شاید نمایندهٔ فاء اعجمی باشد. اثفیان یا آثفیان در واقع نام پدرفرزندی است، یعنی ان در آن در واقع پسوند بنوّت است و جزء نام نیست. در کتابهای پهلوی معادل این نام به املایی آمده که می‌توان آن
کد مطلب: 5114 - تاریخ انتشار: 07:05 - 1402/04/25


20 - چند نام از شاهنامه و متون تاریخی دیگر - بخش اول
شاهنامه و چند کتاب تاریخی و حماسی دیگر نامهایی است که گرچه اصل آنها را از متون پیش از اسلام می‌شناسیم، صورتی که در شاهنامه پذیرفته‌اند خلاف انتظار یا نیازمند توجیه است. بعضی از این نامها را یاد می‌کنیم و در یادداشتهای آینده می‌کوشیم که اختلاف میان صورتهای
کد مطلب: 5111 - تاریخ انتشار: 08:28 - 1402/04/24